کد مطلب: 173661
بيکاري عامل بسياري از مشکلات؛
رد پاي بيکاري در آسيب هاي اجتماعي / جوانان به دنبال حاشيه اي امن براي شغلشان هستند
تاریخ انتشار : 1398/08/14 11:10:35
نمایش : 1131
پذيرش مشکلات اجتماعي به‌عنوان وضعيت‌هايي است که با ارزش‌ها و هنجارهاي تعداد قابل توجهي از افراد هر جامعه در تعارض هستند و علاوه‌بر مشکل‌زايي مردم خواستار اصلاح آن‌ها بوده يا خود براي اصلاحشان تلاش مي‌کنند.
به گزارش هفت چشمه به نقل از جهانبين نيوز؛ به‌طور معمول مشکلات اجتماعي را وضعيت‌هاي اجتماعي تعريف مي‌کنند که براي جامعه آسيب‌زننده‌اند. اما درک موضوع براساس تعريف ياد شده چندان که در ابتدا به‌نظر مي‌رسد آسان نيست، چراکه مفهوم آسيب‌زا بودن وضوح و روشني کافي ندارد ، به‌علاوه از آن‌جا که مسائل اجتماعي بسيار متنوع بوده و مشکلاتي چون فقر، بيکاري، اعتياد، طلاق، خشونت، کودک آزاري و... را دربر مي‌گيرند توافق نمودن بر سر مصاديق مشکلات اجتماعي، دشوار مي‌نمايد.

از سوي ديگر هنگامي‌که از مشکلات، آسيب‌ها يا انحرافات اجتماعي نام برده مي‌شود با مجموعه‌اي از سختي‌ها و آلام انساني روبه‌رو مي‌شويم که تمايز بين جنبه‌هاي فردي و اجتماعي آن‌ها بسيار دشوار مي‌باشد.

در توضيح تفاوت ميان اين دو، ميلز مشکل فردي را مسئله‌اي مي‌داند که در درون فرد و روابط بلافصل او با ديگران پيدا شود و فرد شخصآ و به صورت مستقيم درگير آن باشد. اما مشکل اجتماعي نه‌تنها بر جمعيت زيادي اثر منفي مي‌گذارد بلکه در نهادهاي اجتماعي ريشه دارد. به بيان ديگر مشکل اجتماعي علل يا عواقبي فراتر از فرد و محيط بلافصل او دارد. به عبارتي هنگامي‌که در جامعه‌اي مشکلات فردي، جمعيت قابل توجهي را درگير مي‌سازند آن‌گاه آن‌ها را به‌عنوان مشکل اجتماعي نيز مي‌توان تلقي نمود (رفيعي، :1380 8 ـ )
10
چالش ديگر در اين بحث «نسبي» بودن مفهوم مشکل اجتماعي در ارتباط با اشخاص، زمان و مکان و فرهنگ جوامع است. بدين معني که مشکلات اجتماعي ماهتيآ داراي دو بعد عيني و ذهني هستند. يعني از طرفي مشکلات اجتماعي اموري عيني و قابل مشاهده‌اند و از سوي ديگر از قضاوت افراد درخصوص پديده‌هاي اجتماعي منشأ مي‌گيرند و به نگرش و ذهنيت افراد مرتبطند.

به‌عنوان مثال فقر، خشونت خانگي و رشوه‌خواري همگي داراي ابعاد عيني بوده، از تعامل ميان افراد، گروه‌ها و ديگر عناصر اجتماعي ايجاد مي‌شوند و سبب رنج مادي يا رواني بخش قابل توجهي از جامعه مي‌گردند.

اما از سوي ديگر به لحاظ تنوع در ذهنيت افراد، زمينه‌هاي فکري، فرهنگي، سياسي و اجتماعي آن‌ها طرز تلقي افراد از «مشکل» تلقي شدن اين مسائل با يکديگر متفاوت است. هر فرد يا گروه، پديده‌اي را مشکل اجتماعي ارزيابي مي‌کند که براي «خود» مضر مي‌داند. حال آن‌که همان پديده، مي‌تواند براي گروهي ديگر مفيد تلقي شود (همان).

از سويي هنگامي‌که براي تعيين مصاديق مشکلات اجتماعي به افکار عمومي رجوع شود اين قضاوت مي‌تواند تابع تلقي‌هاي ارزشي «سازندگان افکار عمومي» گردد که به‌گونه‌اي مستقيم يا غيرمستقيم و با استفاده از قدرت و ثروت خود، ديدگاهي را در لايه‌هاي جامعه بسط مي‌دهند.

به همين دليل خطر صحه گذاشتن بر نابرابري‌ها يا ساير مشکلاتي که خود معلول نظام غيرعادلانه بوده همواره وجود دارد (رابينگتن، :1382 13).

نکته قابل تأمل ديگر درخصوص مشکلات اجتماعي آن است که مشکلات اجتماعي اموري ثابت نيستند بلکه دائمآ در حال تحول‌اند.

آن‌چه در يک زمان مشکل اجتماعي تلقي مي‌شود، ممکن است در زمان ديگر مشکل اجتماعي نباشد. به عبارتي مشکل اجتماعي متغيري وابسته به هنجارها و ارزش‌هاي زمانه خود است که با تغيير اين هنجارها در طول زمان تغيير مي‌يابد.

افزايش جمعيت، آلودگي هوا، ترافيک شهري و آلودگي به ويروس نقص ايمني اکتسابي (HIV)، همگي مشکلاتي هستند که در دو يا سه دهه اخير در کشور ما بروز و ظهور يافته‌اند و پيش از آن هيچ‌يک از سوي جامعه به‌عنوان مشکل اجتماعي تلقي نمي‌شده‌اند.

آن‌چه درخصوص مشکلات اجتماعي کمتر جاي مباحثه داشته و مورد تأييد است پذيرش مشکلات اجتماعي به‌عنوان وضعيت‌هايي است که با ارزش‌ها و هنجارهاي تعداد قابل توجهي از افراد هر جامعه در تعارض هستند و علاوه‌بر مشکل‌زايي مردم خواستار اصلاح آن‌ها بوده يا خود براي اصلاحشان تلاش مي‌کنند (مدني، 1379).

متعدد و متنوع بودن مشکلات اجتماعي از گستردگي مفهوم آن منشأ مي‌گيرد.

بنابراين، مسائل گروه‌هاي مختلف سني، ابعاد مختلف حيات اجتماعي انسان‌ها از روابط ميان افراد يک خانواده تا رابطه دولت و مردم و دولت‌ها با يکديگر، اصول و مباني اخلاقي و ساختارهاي سياسي حاکم همه مي‌توانند در رديف مشکل اجتماعي قلمداد شوند.

علاوه‌بر مسائل پيش‌گفته تمايز مفاهيمي مثل جرم، آسيب اجتماعي، مشکل اجتماعي، انحراف اجتماعي و بزهکاري نيز بر دشواري مطالعات درباره اين مفاهيم مي‌افزايد. در مقايسه مفاهيم مطرح شده از نظر دامنه و وسعت فراگيري، مشکل اجتماعي در مرتبه نخست قرار دارد.

مثلا رفتاري چون طلاق مي‌تواند مشکل اجتماعي باشد در حالي‌که بزهکاري يا جرم نيست.

پس از مشکل اجتماعي به ترتيب انحراف، نابهنجاري و بزهکاري قرار دارند. به‌عنوان مثال سيگار کشيدن زنان در قلمرو عمومي، پوشيدن لباس‌هاي نامتعارف و فرار از خانه، علاوه‌بر اين‌که به ترتيب نوعي نابهنجاري، انحراف و بزهکاري تلقي مي‌شود مي‌تواند مشکل اجتماعي هم باشد.

جرم کوچک‌ترين حلقه اين زنجيره را تشکيل مي‌دهد

در جامعه ما رفتارهايي چون بي‌حجابي و يا همجنس‌گرايي علاوه‌بر جرم بودن مشمول موارد مطرح شده فوق نيز مي‌شود و مفهوم ديگري از مشکل اجتماعي است.

همان‌طور که قبلا گفته شد آسيب اجتماعي ناظر بر پنداشت واحد اجتماعي به مثابه کالبد انساني است.

هر رفتار، کنش و درمجموع پديده‌اي که ساز و کار نظام و ارگانيسم اجتماعي را مختل کند آسيب اجتماعي محسوب مي‌شود.

در ديدگاهي اين چنين، مفاهيم آسيب و مشکل اجتماعي بسيار نزديک به‌هم بوده و به نوعي همپوشاني دارند.

در عين حال از آن‌جا که واژه‌هاي آسيب‌شناسي و آسيب از نظام پزشکي وارد حوزه مسائل اجتماعي شده‌اند، در سال‌هاي اخير متخصصان علوم اجتماعي و جامعه‌شناسان ترجيح مي‌دهند از واژه «مشکل اجتماعي» استفاده کنند.

در واقع امروزه کاربرد واژه آسيب يا آسيب‌شناسي در حوزه علوم اجتماعي منسوخ شده و تمايل غالب، به‌کارگيري عبارت «مشکل اجتماعي» است.

بدين ترتيب اکثر مفاهيم مطرح شده نوعي مشکل تلقي مي‌شوند اما لزومآ هر مشکل اجتماعي، انحراف، بزهکاري و يا جرم نيست.

براي نمونه مي‌توان به پديده‌هايي چون مصائب جمعي و يا آلودگي محيط زيست اشاره کرد که از آن‌ها با عنوان مشکل اجتماعي ياد مي‌شود اما انحراف، بزهکاري يا جرم تلقي نمي‌شوند. نمودار شماره 1 الگوي نظري اين پژوهش را در تبيين جايگاه مشکلات اجتماعي توضيح مي‌دهد.

بيکاري معضل بزرگ جامعه ما است

مهم‌ترين مساله‌اي که در حال حاضر جامعه و کشور ما با آن دست به گريبان است، بحران بيکاري است.

بيکاري معضل بزرگ جامعه ما است که به همراه خود پيامدهاي ناخوشايندي را براي خانواده و فرد بيکار مي‌آورد؛ مشکلاتي از قبيل فقر اقتصادي، مشکلات روحي و رواني، افت ارتباطات خانوادگي، مشاجره، خلاف‌کاري و عدم توجه به بنيان‌هاي خانواده. اينها همه مشکلاتي است که فرد بيکار و خانواده او با آن دست به گريبان هستند.

اين مشکلات باعث مي‌شود درون خانواده با ناهماهنگي و عدم ثبات روبه‌رو شود که پيوستگي و وابستگي را ميان افرادش به بيشترين شکل ممکن کاهش دهد.

از طرفي ما در جامعه خود با فروريختگي ارزش‌هاي جامعه روبه‌رو هستيم، مشکلي که مي‌تواند به راحتي بنيان‌هاي اصيل يک جامعه را به انحراف بکشاند و آن را از بين ببرد.

خانواده‌اي که از درون پاشيده مي‌شود، ديگر چيزي براي از دست دادن ندارد و همين باعث مي‌شود که خودش را رها کند، خودش را از بند اتفاقاتي که باعث پايبندي مي‌شود خلاص کند و ما با بالا رفتن آمار خودکشي در کشورمان مواجه شويم.

بيکاري باعث مي‌شود که فرد زندگي را به هيچ بشمارد چراکه هيچ ‌انگيزه‌اي براي گذران زندگي و شب را به روز رساندن ندارد.

افرادي که همه تلاش خود را مي‌کنند که زندگي بهتري داشته باشند، وقتي با معضل بيکاري مواجه مي‌شوند ديگر زندگي و آينده برايشان بي‌اهميت مي‌شود و در واقع خود را به دست سرنوشتي مي‌سپارند که هيچ‌چيز آن معلوم نيست.

متاسفانه در حال حاضر جامعه ما مشکلات فراواني دارد که بيکاري به بسياري از اين مشکلات دامن مي‌زند.

فرض را بر اين بگذاريد که مردي که سرپرست يک خانواده چهارنفره است، بيکار باشد، ‌او بايد براي تهيه مايحتاج روزانه زندگي، خود را به آب و آتش بزند، ‌اين به آب و آتش زدن ممکن است مشکلات بي‌شمار و زيادي را براي او ايجاد کند، مشکلاتي که فرد نمي‌تواند با آن کنار بيايد اما چاره‌اي نيست.

همين واژه چار‌ه‌اي نيست مي‌تواند آبي روي آتش وجدان فرد باشد و او دست به دزدي، قاچاق و قتل بزند. فردي که بيکار مي‌شود ديگر تعريف درست و جامعي از اوقات فراغت ندارد و نمي‌تواند مانند آدم‌هاي ديگر براي خودش شرايط ايجاد آرامش را مهيا کند. بيکاري‌ ام‌الامراض همه مشکلات يک جامعه است.

جوانان در کنار شغلشان به دنبال حاشيه اي امن مي باشند

 جامعه زماني مي‌تواند پويا باشد و به رشد اقتصادي دست يابد و از تخلفات اجتماعي عاري شود که افراد در آن شغل داشته باشند و در کنار شغل از نظر کاري حاشيه امن برايشان ايجاد شود؛ حاشيه امني که هميشه استرس و ترس از دست دادن کارشان را نداشته باشند، اين همان دردي است که ريشه‌کن کردنش جز با فرهنگ‌سازي و همچنين ترميم پايه‌هاي اقتصادي کشور امکان‌پذير نخواهد بود.

بحران بيکاري حل شود مهم ترين مشکل اجتماعي حل شده است
کشوري که بحران بيکاري خود را بتواند حل کند، قطعا در مهم‌ترين مشکل خود توانسته است با سربلندي بيرون بيايد و اين ارزش بزرگي است.

ارزش براي جامعه‌اي که جوان‌هايش براي پيدا کردن يک کار مناسب دست به هر چيزي مي‌زنند تا بتوانند ماهانه براي گذران زندگي خود و خانواده خود مبلغ ناچيزي را دريافت کنند.

مشکل اجتماعي با تعريفي که در اين طرح به پاسخ‌دهندگان ارائه شد مفهومي گسترده بوده و پيشنهاد بيش از 150 عنوان مشکل اجتماعي در مرحله نخست نشان‌دهنده اين تنوع مفهومي در حوزه مشکلات اجتماعي از ديد پاسخ‌دهندگان بود.

به‌علاوه ماهيت مشکلات اجتماعي و ارتباط آن‌ها با يکديگر به‌گونه‌اي است که رابطه علت و معلولي پيچيده و شبکه‌اي آن‌ها را با يکديگر مرتبط مي‌کند.

بدين جهت مشکلات اجتماعي مطرح شده از سوي پاسخ‌دهندگان، از نظر قرار گرفتن در سطوح مختلف موقعيت علت و معلولي از تنوع فراواني برخوردار بودند.

به‌عنوان مثال رابطه ميان سياست‌هاي اقتصادي نادرست، بيکاري، اعتياد، طلاق، همسر آزاري، کودک آزاري، افت تحصيلي و... نمونه‌اي از رابطه چندوجهي ميان مشکلات اجتماعي است که در اين رابطه يک يا چند مشکل اجتماعي منجر به ايجاد ديگري شده و خود در نتيجه برخي از همين مشکلات ايجاد شده يا تشديد مي‌گردند.
 
انتهاي پيام/1020ج
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
بخش های سایت
 
http://s5.picofile.com/file/8136790076/shohada.gif
http://s5.picofile.com/file/8136790076/shohada.gif


پیوندها
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/emam3.jpg
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/leader.jpg

http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/jahanbin.jpg
http://haftcheshme.com/aFiles/gallery/dana.jpg