اما همانطور که پيشتر گفته ام آمريکا فاسدترين کشور جهان است و بايد در رتبه 194 قرار داشته باشد نه 22. در ادامه نسخه به بازنگري شده تر مطلب قبلي ام را که مورد توجه مردم نيز قرار گرفته بود ملاحظه مي کنيد.
روشن است که وزارتخانه هاي دادگستري و خزانه داري آمريکا به شرکت ها مصونيت نداده اند که با پرداخت رشوه قراردادهاي مورد نظرشان را به دست آورند و اين آن نوع موشکافي و دقتي است که فهرست شفافيت بين المللي بايد به خرج دهد. آمريکاييان مجبورنيستند همانطور که دربسياري کشورها عموميت دارد به مقامات دولتي رشوه بدهند (هر چند  اگر بخواهيم انصاف را در مورد مقامات دولتي رعايت کنيم آنها نيز به اين دليل که حقوق هاي دولتي شان تکاپوي معاش آنها را نمي کند، نوعا تقاضاي رشوه مي کنند.)
اما از هرنظر که حساب کنيم فساد حاکم در آمريکا در قالب جدول ها نمي گنجد و از آنجا که آمريکا براساس توليد ناخالص داخلي اسمي همچنان داراي اقتصاد شماره يک جهان است، حجم فساد در اين کشور تاثير جهاني دارد.
در ادامه به برخي از مهم ترين مظاهري اشاره مي کنم که نشان مي دهند آمريکا فاسدترين کشور جهان است:

1. آمريکا بسيار فاسد است چرا که حزب حاکم ما يعني حزب جمهوريخواه حتي تغييرات آب و هوايي ساخته و پرداخته دست انسان ها را انکار مي کند و از در پيش گرفتن سياست هاي کاهش کربن که لطمات جبران ناپذيري به سياره زمين وارد مي کند سرباز مي زند، آن هم به منظور اطمينان از اينکه شرکت هاي زغال سنگ کثيف و غول هاي نفتي چون اکسون موبيل چند سال بيشتر سود ببرند.
هم اکنون آمريکاييان سرانجام درحال چشم گشودن از خواب مصنوعي و عالم ناواقعي 30 ساله خود و فهميدن اين هستند که شرکت هاي بزرگ منتشر کننده کربن و دار و دسته هواخواه آنها در دولت آمريکا چه بر سرشان آورده اند. اما دولت فدرال هيچ قدم مهمي در ارتباط با وضعيت اضطراري آب و هوايي انجام نداده چرا که رهبران واقعي ايالت هايي چون کاليفرنيا هستند. آمريکاييان متوجه نمي شوند که کابوس آب و هوايي آنها چقدر خاص است. هيچ دولتي در اروپا علنا تغييرات آب و هوايي ساخته و پرداخته دست انسان ها را که با سوزاندن سوخت هاي فسيلي و انتشار گازهاي گلخانه اي در جو زمين به وجود آمده انکار نمي کند، هر چند که برخي از آنها با بي ميلي در صدد پرداختن به اين مشکل هستند.
حزب کمونيست چين واقع گراتر از دولت آمريکاست  و براي حرکت به سمت انرژي سبز از مجاري قانوني در حال فشار آوردن است. آلمان چهارمين اقتصاد بزرگ جهان اعلام کرده است که به مصرف زغال سنگ خاتمه مي دهد. بريتانيا يک سوم برق خود را با کمک باد تامين مي کند و زغال سنگ تنها 2 درصد از برق اين کشور را تامين مي کند، دستاوردي که کمتر از يک دهه به آن دست يافته است.
تنها پرندگان دودو که نام مستعار حزب ليبرال استرالياست همچنان طرفدار پر شور و حرارت زغال سنگ هستند و علم غيرقابل انکار گازهاي گلخانه اي را با صداي بلند منکر مي شوند.

2. دولت ما بسيارفاسد است چرا که سازمان حفاظت از محيط زيست نه تنها حفاظت واقعي از محيط زيست را متوقف کرده، بلکه به يکي از مشوقان صنايع آلاينده تبديل شده و راه اجراي هر قانوني را که مي تواند سد راه کمي بيشتر پول درآوردن به بهاي – درنهايت - کشتن مردم شود، سد کرده است. رئيس فاسد اين سازمان يک لابي گر پيشين صنعت زغال سنگ است! سازمان حفاظت محيط زيست تصميم گرفته است که کارخانجات زغال سنگ را بازگرداند و مقررات دولتي مزاحمي که در کار انتشار جيوه در هوا دخالت مي کند کنار بزند. جيوه يک سم اعصاب است و در راس زنجيره غذايي (يعني در ما) تجمع پيدا مي کند.  قرار گرفتن مستمر در معرض جيوه به سيستم عصبي ما آسيب وارد مي کند.

3. دولت آمريکا چنان فاسد است که به روي مرگ بي رحمانه جمال خاشقچي ستون نويس واشنگتن پست توسط مقامات سعودي چشم مي بندد، اتفاقي که تقريبا با قطعيت روشن شده که به دستور شاهزاده محمد بن سلمان انجام شده است. دليل بي قيدي رئيس جمهور آمريکا در قبال استفاده از يک اره مخصوص جراحي براي تکه تکه کردن اين نويسنده بخت برگشته، اين بود که نمي خواست خريدهاي تسليحاتي سعودي ها  و سرمايه گذاري هاي سعودي ها را در آمريکا به مخاطره بيندازد. اين واکنش دقيقا يکي از تعاريف فساد است. عربستان سعودي به دولت آمريکا رشوه مي دهد تا قتل فجيع يک روزنامه نگار سرشناس را که فرزندانش شهروند آمريکا هستند و خودش مدت ها در واشنگتن پست قلم زده ناديده بگيرد. از آنجا مي توانيد بفهميد تمام اين رفتارها فساد است که کافي است تصور کنيد اگر معلوم مي شد که ايران يکي از مخالفانش را در يکي از کنسولگري هاي خود با يک اره جراحي تکه تکه کرده، واشنگتن چه واکنشي نشان مي داد.

4. آمريکار بسيار فاسد است (صداي مخاطبان: يعني چقدرفاسد است؟) اين کشور آنقدر فاسد است که سناي آمريکا اجازه مطرح  و تصويب شدن لايحه اي را در صحن داده که سناتور ماريو روبيو پيشنهاد کرده و بر اساس آن آمريکا فروشندگان و پيمانکاران هر کشوري را که اسرائيل را بايکوت کند، از کشور اخراج کند. هر چند روبيو، گري پيترسون، ران وايدن و ديگر حاميان اين لايحه مي گويند که اين لايحه تاثيري بر آزادي بيان ندارد، اما عملا آزادي بيان را از درون تهي مي کند. ما اساتيد دانشگاهي که  با ديگر دانشگاه ها ارتباط داريم پيمانکار قلمداد مي شويم و مردم از سخنراني کردن در دانشگاه تگزاس مثلا بر اساس چنين قانوني منع خواهند شد. اين قانون مغاير قانون اساسي است و  اگر سيستم قضايي آمريکا هنوز ذره اي سلامت  داشته باشد مانع اجراي آن خواهد شد. اما اين قانون به اين منظور تصويب شده تا استعمار اسرائيل بر کرانه غربي فلسطيني را تداوم دهد و فلسطينيان را محکوم به اين مي کند که بي کشور، بي ياور و بي حق و حقوقي باشند. و اين اقدام در سايه هماهنگي با وزير امور راهبردي اسرائيل (يعني وزير تبليغات) و حمايت فناتيک هاي طرفدار اسرائيلي چون سلطان فاسد کازينوداري شلدون آدلسون انجام گرديده که متهم شده بخشي از ثروت خود را از طريق رشوه دادن به اعضاي حزب کمونيست چين به منظور صدور اجازه به او براي داير کردن يک کازينوي وسوسه انگيز در ماکائو گردآورده است.  سناتورها اين طرح را به صحن کنگره آورده اند، با وجود آنکه اين طرح براي قانون اساسي آمريکا به مثابه سم است، چرا که  اين طرح از جيب لابي هاي اسرائيل بيرون آمده که به تامين بودجه کارزارهاي سياسي آنها کمک مي کنند. ( بايد اضافه کنم که اين زد و بندها مورد تاييد اکثر يهوديان آمريکايي نيست.)
به عبارت ديگر دليل اين نحوه عملکرد سناتورها اين است که از جيب کسب و کارهاي فاسد آمريکايي  که به نوبه خود از طرفداران سرسخت يک دولت خارجي هستند يا از سوي اوانجليست هاي آمريکايي که اين اميد غيرمنطقي را در دل مي پرورند که راه حل نهايي مشکل فلسطين زمينه ساز رجعت مسيح خواهد شد، به آنها رشوه پرداخت مي شود. نکته مهم اين است که سياست هاي انتخاباتي آمريکا يک سيستم انتخاباتي با رشوه دهي است که در آن حتي خود قانون اساسي قداستي ندارد.

5. يک  نشانه قطعي فساد، وجود نتيجه انتخاباتي نظير آنچه که در سال 2016 رخ داد است. بي سر و پاي آشفته ذهني مثل دونالد ترامپ ثروت کثيف خود را از طريق روزنه هاي مالياتي و رفتار غارتگرانه اش در کسب و کار کازينو داري و ساير کسب و کارهاي خود به دست آورده و بعد اجازه پيدا کرده رياست جمهوري آمريکا را با پول خودش خريداري کند. هر شب سي ان ان، ام اس ان بي سي، فاکس و ديگر کانال هاي تلويزيوني ميليون ها دلار به شکل زمان پخش رايگان به او بخشيده اند چرا که آنها در پي کسب دلارهاي آگهي هاي تجاري بودند و ترامپ عامل جذب خوبي براي اين آگهي ها به حساب مي آمد. بعد هم به آن شکلي که ديوان عالي، اصلاحات در نحوه تامين بودجه کارزهاي انتخاباتي را رد کرد و اجازه خريداري آزادانه و نامحدود و مخفيانه انتخابات را در اوج فساد فراهم آورد.  مجاز دانستن ورود پول هاي سياه هنگفت به چرخه انتخابات هاي ما، منفعتي داشت که فدراسيون روسيه از آن خود کرد و با توجه به فساد لاعلاجي که انتخابات هاي رياست جمهوري خود اين کشور با آن دست به گريبان است، کاري کرد تا انتخابات هاي آمريکا نيز بيشتر به فساد کشانده شوند. زماني که ترامپ و شرکا به قدرت دست يافتند، از مزيت قدرت کاخ سفيد براي سود جستن از طيف گسترده اي از اقدامات فساد آميز سود بردند، از جمله تلاش براي فروش ويزا به چيني هاي ثروتمند و ترويج برند ترامپ به عنوان بخشي از ديپلماسي.

6. ثروتمندان در کار رشوه دادن به سياستمداران ما با هدف کاهش يافتن ماليات ها به نفع خودشان سابقه ديرينه اي دارند. برادران کاچ و ديگر عقب مانده هاي ابرثروتمند، علنا به ميچ مک کانل و پل رايان در سال 2017 گفته اند که اگر حزب جمهوريخواه که تمام سه قوه حکومت را در اختيار دارد نتواند  از ميزان ماليات حاميان اصلي خود بکاهد، ديگر هيچ ميلياردري در انتخابات ميان دوره اي سال 2018 از اين حزب حمايت نخواهد کرد. اين تهديد يکي از جوخه هاي آتش انتخاباتي، کاري کرد تا صدها تن از رشوه بگيران حاضر در کنگره حواسشان را جمع کنند و به موقع يک تريليون و 500 ميليارد دلار از خدمات دولتي را به ميلياردرها بدهند (که همان ماليات هاي فدرال باشند، خدماتي نظير راه ها، مدارس، بازرسي هاي بهداشتي، اجراي قوانين ضد آلودگي) چيزهايي که همه مردم از آنها منتفع مي شوند و ديگر وجود خارجي نخواهند داشت. هر چقدر که دولت تلاش کند اين خدمات را همچنان بدون هيچ مالياتي در اختيار افرادي قرار دهد که به آنها پول پرداخت مي کنند،  اين کار بيشتر موجب به وجود آمدن يک کسري بودجه کلان و تضعيف دلار خواهد شد که شکلي از تورم در بخش واردات کالاها محسوب مي شود. تورم بيشتر از همه به فقرا آسيب مي رساند. همانطور که واقعيت ها نشان مي دهند، 3 ميلياردر آمريکايي ثروتي برابر با 150 ميليون نفر از فقيرترين آمريکاييان دارند. اين نوع نابرابري ثروت ها از دوران بارون هاي سارق در قرن نوزدهم در ايالات متحده وجود نداشته است. فساد مفرط مشخصه اين دو دوره محسوب مي شد.

7. يک نشانه ديگر فساد آمريکا  سرعتي است که در تبديل شدن جامعه آمريکا به  جامعه اي نابرابرتر وجود دارد؛ جامعه اي که از زمان نابودي ماليات بردرآمدهاي مترقي به دست ريگان در دهه 1980 هر چه گذشته نابرابرتر شده است. يک درصد ثروتمندترين هاي راس جامعه هر چه بيشتر ثروتمند شوند، بيشتر مي توانند سياستمداران را خريداري کنند و باز هم ثروت کشور را بيشتر در دستان خود انباشته کنند. در طول عمر خود من يک درصد راس جامعه از زمان پرزيدنت آيزنهاور که 25 درصد ثروت هاي واقع در دست بخش خصوصي را در اختيار داشتند، به امروز که بيش از 38 درصد آن را در اختيار دارند رسيده اند. الکساندريا اوکاسيو – کورتز نماينده درست مي گويد که لازم است ما نرخ ماليات حاشيه اي ثروتمندترين ها را بسيار بيشتر از امروز افزايش دهيم و يک ماليات بر درآمد کسب نشده نيز از آنها دريافت کنيم.

8. بودجه نظامي آمريکا هنگفت و بيشتر از مجموع بودجه نظامي 12 کشور بزرگ بعدي فهرست است. آنچه که معمولا کسي درک نمي کند اين است که شايد نيمي از اين بودجه صرف خدماتي شود که  به خارج از کشور منتقل شده نه ارتش. اين به معناي رفاه شرکتي در مقياسي نجومي است. من با چشم هاي خود ديده ام که چگونه افسران از ارتش خارج مي شوند و بعد شرکت هايي را تاسيس مي کنند تا تجهيزاتي را به همکاران سابقشان که هنوز در داخل ارتش حضور دارند بفروشند. دقيقا به اين خاطر که  ارتش لانه فسادي براي فسادهاي بسيار بزرگ است، به بودجه نظامي ترامپ بيشتر از 100 ميليارد دلار اضافه شده که قرار است از پول ماليات دهندگان آمريکايي تامين شود.

9. ايالات متحده داراي گولاگي پهناور و دربردارنده بيش از دو ميليون و 200 هزار زنداني در زندان ها و ندامتگاه هاي خود است. گرايش فزاينده اي نيز به خصوصي سازي زندان ها وجود دارد و اين گرايش سيستم را به فساد مي کشاند. اين اصلا درست نيست که  عده اي از انداختن و نگه داشتن انسان ها در پشت ميله ها کسب سود کنند. اين گرايش دردسرساز موجب رنج و درد بيشتري شده و به صدور محکوميت هاي بسيار طولاني براي جرايم کوچک، سلب حق آزادي مشروط و تا زنداني کردن مردم براي حبس ابد براي مثلا سه سرقت کوچک انجاميده است.

10. ضبط اموال در «جنگ با مواد مخدر» در حال به فساد کشاندن ادارات پليس و سيستم قضايي است. هر چند که قانونگذاران ايالتي  در تلاش براي لغو اين اقدام فسادآور هستند، اما اين کار به طور گسترده اي صورت مي گيرد و خطري است که متوجه قانون اساسي است.
بنابراين به خاطر رد و بدل شدن چند رشوه انگشت شمار به جهان جنوب نگوييد که چقدر فاسد است. آمريکاييان تاکنون فساد را به چشم خود نديده اند چون ما فقط با اسامي بزرگ سرو کار داريم. اگر دو تريليون دلار به سرقت ببريد نه تنها فاسد نيستيد، بلکه افرادي محترم و آبرومند هستيد!
نويسده: خوآن کول (Juan Cole) استاد تاريخ در دانشگاه ميشيگان
منبع: yon.ir/4Ufjd

انتهاي پيام.