ايشان، امام خميني را «امام تحول» ناميدند و افزودند: امام از دوران مبارزات تا پايان حيات مبارکشان در ميدان عمل نيز در نقش يک فرمانده بينظير، روند تحولخواهي را رهبري و اقيانوس عظيم ملت ايران را در مسير تحقق اهداف طوفاني ومتلاطم ميکرد.
رهبر انقلاب اسلامي در تبيين تحولات ايجاد شده در پرتو روحيه تحولآفريني امام، به «تبديل روحيه خمودگي و تسليم ملت ايران به روحيهاي مطالبهگر» اشاره کردند و افزودند: امام عظيمالشأن، ملت ايران را از ملتي بيتحرک که فقط به فکر زندگي شخصي خود بود، به ملتي مطالبهگر وحاضر در ميدان تغيير داد که اين ويژگي از آغاز نهضت در سال 41 و پس از آن 15 خرداد 42 تا مبارزات منتهي به پيروزي انقلاب و سالهاي بعد از آن، نمايان و مشهود است.
ايجاد تحول در نگاه حقارتپندارانه ملت در برابر «قدرتهاي خارجي و حتي مسئولان دونپايه رژيم پهلوي به ملتي داراي اعتماد به نفس و عزت ملي و مؤثر در سرنوشت کشور» دومين نکتهاي بود که رهبر انقلاب در تبيين نتايج روحيه تحولخواهي امام خميني به آن پرداختند.
حضرت آيتالله خامنهاي «تحول در مطالبات اساسي مردم از خواستههاي بسيار محدود به مطالباتي همچون استقلال و آزادي» و «تحول در نگاه مردم به دين از يک چارچوب عادي و فردي به يک مکتب نظامساز وتمدنساز» را از ديگر آثار تعيينکننده نگاه تحولخواه رهبر کبير انقلاب اسلامي برشمردند.
ايشان در بيان نکتهاي ديگردر همين زمينه افزودند: در شروع نهضت اسلامي هيچ افقي از آينده در ذهن ملت نبود اما امام اين نگاه بيافق را به نگاه کنوني ملت يعني تشکيل امت اسلامي و ايجاد تمدن نوين اسلامي در افق آينده متحول کرد.
رهبر انقلاب «ايجاد تحول در مباني معرفتي کاربردي و وارد کردن فقه در عرصه نظامسازي و اداره کشور» و نيز «پافشاري بر تعبد و معنويت در عين نگاه نوگرايانه به مسائل» را دو نتيجه بارز نگاه تحولانگيز امام راحل برشمردند.
حضرت آيتالله خامنهاي «تحول اساسي در نگاه به جوانان و نسل جوان» را از ديگر آثار مبارک و عميق رويکرد تحولي امام خميني خواندند و افزودند: سپردن کارهاي بزرگ به جوانان و استفاده از آنان به عنوان ثروت و ذخيره ملي، روش روشن امام بود البته آن بزرگوار در عين حال به افراد غيرجوان نيز به عنوان ثروت ملي اعتماد ميکردند که اين واقعيت نيز در انتصابات ايشان مشهود است و اکنون نيز همچنان که گفتهايم بايد همين نگاه و روش مد نظر باشد.
ايشان در تبيين ديگر نتايج بسيار مهم نگاه تحولخواه امام، ايستادگي و تحقير ابرقدرتها را مورد توجه قرار دادند و افزودند: زماني کسي حتي تصور نميکرد بشود روي حرف آمريکا حرف زد اما امام خميني با ايجاد تحول در نگاه به ابرقدرتها، آنها را تحقير و ثابت کرد که زورگويان جهاني ضربهپذيرند که اين حقيقت در فروپاشي شوروي سابق و اوضاع امروز آمريکا مشهود است.
رهبر انقلاب اسلامي با تأکيد بر اينکه امام، «امامِ تحول» بود افزودند: مهمترين نکته اين است که امام که عامل اصلي اين تحولات بود، به درستي همه آنها را از خدا مي دانست.
ايشان نکته مهم ديگر در روحيه تحول انگيز امام را نگاه ايشان به اهميت تحول روحي و اعتقادي در جوانان دانستند و در جمع بندي اين بخش از سخنانشان افزودند: درسي که ما از روحيه و حرکت تحولي امام مي گيريم اين است که بايد حرکت تحول آفرين در همه بخشها ادامه داشته باشد، اگرچه کشور و انقلاب در سي سال گذشته از رويکرد تحولي امام فاصله نگرفته است.
حضرت آيت الله خامنهاي، «پيشرفت ها و حرکت علمي کشور»، «توانمنديهاي دفاعي و رسيدن به نزديکي مرز بازدارندگي» و «چهره قدرتمند جمهوري اسلامي در عرصه سياسي» را نمونههايي از پيشرفت و حرکت تحولي در دوران بعد از امام برشمردند و خاطر نشان کردند: در اين 30 سال با وجود پيشرفت و تحول در عرصههاي گوناگون، در برخي موارد در زير ساختها تحول بهوجود آمد اما به فعليت نرسيد و در برخي موارد هم عقبگرد و پسرفت داشتيم که تأسفبار و غير قابل قبول است.
ايشان، نقطه مقابل انقلاب را که طبيعت آن «نوآوري، تحول، پيشرفت و جهش» است، «ارتجاع» خواندند و افزودند: پيشرفت و يا پسرفت انقلابها بستگي به اراده انسان ها دارد زيرا اگر انسانها در مسير درست حرکت نکنند، خداوند نعمت خود را از آنها خواهد گرفت، بنابراين بايد بهشدت مراقب بود که دچار چنين وضعيتي نشويم.
رهبر انقلاب اسلامي با تأکيد بر اينکه «ما قادر هستيم در بخش هاي مختلف تمدني کشور و نظام، تحول ايجاد کنيم و از بنده، جوانان، نخبگان و مردم انتظار است به فکر ايجاد تحول در بخشهاي مختلف باشيم»، به برخي الزامات ايجاد تحول اشاره کردند.
«قانع نبودن به داشتهها و داشتن روحيه تحول خواهي و پيشرفت مستمر و افزودن بر داشتهها» اولين نکته اي بود که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند و گفتند: تحول خواهي لزوماً به معناي اعتراض نيست و يا نبايد حتماً بعد از شکست به فکر تحول افتاد بلکه تحول يعني ميل مستمر به شتاب و سرعت گرفتن در حرکت و اجتناب از تحجر و پافشاري بر مشهورات غلط.
حضرت آيت الله خامنهاي، تحول صحيح را نيازمند پشتوانه فکري دانستند و با تأکيد بر لزوم تحول در مقوله «عدالت» افزودند: تحول بايد مبتني بر يک انديشه متقن و شکليافته باشد همچنانکه هر حرکت تحولي امام، مبتني بر مباني معرفتي اسلام بود زيرا اگر چنين پشتوانه فکري وجود نداشته نباشد، تحول غلط خواهد بود و ثبات قدم وجود نخواهد داشت.
ايشان در همين خصوص به برخي افراد انقلابي و علاقهمند در اويل انقلاب اشاره کردند و گفتند: اين افراد چون پايههاي فکري و ايماني مستحکم و متين و پشتوانه هاي عقلاني محکم نداشتند، بعد از گذر از دوران جواني و مراحل مختلف زندگي، به همان فسيلهايي تبديل شدند که انقلاب براي مقابله با آن فسيلهاي کج رو بوجود آمده بود.
ايشان با تأکيد بر اينکه تحول را نبايد با «استحاله فکري» اشتباه گرفت، افزودند: تحول بايد رو به جلو باشد در حاليکه مسايلي همچون تجدد و غربگرايي که در دوران پهلوي مطرح شد، سلب هويت ديني و ملي و تاريخي ملت ايران و به عبارتي «مرگ تمدني» بود.
رهبر انقلاب اسلامي خاطر نشان کردند: در تحول، سرعت مهم است اما اين سرعت با شتابزدگي و کارهاي عجولانه سطحي متفاوت است ضمن آنکه در تحول بايد يک دست هدايتگر مطمئن وجود داشته باشد.
حضرت آيت الله خامنهاي در ادامه به چند نمونه از مواردي که در کشور نيازمند تحول است، اشاره کردند و افزودند: در مسائل اقتصادي «قطع وابستگي اقتصاد از نفت و بودجه بندي عملياتي»، در مسائل آموزشي «فايده محور و عمقي و کاربردي شدن دروس در مراکز آموزشي»، در مسائل اجتماعي «تأمين عدالت» و در مسايل خانواده و موضوع ريشهکني اعتياد و همچنين جلوگيري از پير شدن کشور، نيازمند حرکت هاي تحولي هستيم.
حضرت آيت الله خامنهاي شرط ايجاد تحول را «نترسيدن از دشمن و دشمنيها» برشمردند و افزودند: در مقابل هر اقدام مثبت و کار مهم، مخالفاني وجود دارد، مثلاً در فضاي مجازي غالباً نوع مخالفتها تيز و آزاردهنده است يا جبهه وسيعي از دشمن خارجي وجود دارد که با هر حرکتِ به صلاح کشور، مقابله ميکند و امپراتوري تبليغاتي وابسته به صهيونيستها نيز آن را ميکوبد ولي در انجام يک کار حسابشده، نبايد ملاحظه اين مخالفتها و دشمنيها را کرد.
ايشان راه غلبه بر ترس از دشمنيها را حضور نيروهاي جوان، نترس و بدون ملاحظه در صحنه دانستند و گفتند: حضور نيروهاي جوان يعني استفاده از فکر، روحيه، جسارت و اقدام جوانان.
رهبر انقلاب اسلامي در بخش پاياني سخنانشان، آشفتگي جبهه دشمنان جمهوري اسلامي را نتيجه اعتماد ملت ايران به پروردگار خواندند و خاطرنشان کردند: يک بخش از جبهه دشمنان ايران، شوروي بود که با آن وضع فروپاشيد و بخش ديگر آن آمريکا است که امروز وضع آشفته آن را همه ميبينند.
حضرت آيتالله خامنهاي حوادث جاريِ اين روزهاي آمريکا را بروز واقعيات پنهان نگهداشتهشدهي آمريکا دانستند و گفتند: زانو زدن پليس بر روي گردن يک سياهپوست و فشار دادن آن تا جان باختن شخص و تماشاي اين صحنه از طرف چند پليس ديگر، چيز جديدي نيست بلکه همان اخلاق و طبيعت حکومت آمريکا است که قبلاً نيز با بسياري از کشورهاي دنيا مثل افغانستان، عراق، سوريه و قبل از آن در ويتنام، همين کارها را کردهاند.
ايشان شعار امروز مردم آمريکا يعني «نميتوانيم نفس بکشيمِ» را حرف دل همه ملتهاي تحت ظلم دانستند و افزودند: البته آمريکاييها با رفتارهايشان در دنيا رسوا شدهاند. آن از مديريت ضعيفشان در کرونا که به علت فساد موجود در هيئت حاکمه آمريکا، تلفات و مبتلايان به بيماري در آمريکا چندين برابر کشورهاي ديگر است و اين هم از برخورد وقيحانهشان با مردم که آشکارا جنايت ميکنند، عذرخواهي هم نميکنند و بعد هم ميگويند حقوق بشر، انگار آن مرد سياهي که کشته شد، بشر نبود و حقوقي نداشت.
حضرت آيت الله خامنهاي با اشاره به احساس خجالت و سرافکندگيِ بجايِ ملت آمريکا از حکومتهاي خود و حکومت فعليشان افزودند: با اين وضع پيشآمده، برخي از ايرانيهاي داخل يا خارج از کشور هم که شغلشان حمايت از آمريکا و بزک آن بود، ديگر نميتوانند سر بلند کنند.
رهبر انقلاب اسلامي در پايان ابراز اميدواري کردند که خداوند حوادث عالم را به نفع ملت ايران و اقتدار روزافزون جمهوري اسلامي پيش ببرد و روح امام بزرگوار و شهيد عزيز سليماني را با اولياء خود محشور فرمايد.
انتهاي پيام/